مایسامایسا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

بهانه ای برای زندگی

ورود عشقم به زندگی روزانه ی ما

شنبه 27 تیرماه، صبح با صدای گریه ی نازنینم بیدار شدیم. بهت شیر دادم و مامان جون جات رو عوض کرد. قبل از ظهر مامان جون تصمیم گرفتن شما رو برای اولین بار حموم کنن. البته مدلش یه کم فرق داشت و شما رو توی ظرفشویی شستیم  چون جای بازتری داشت و مانور بیشتری میتونستیم بدیم. بعد از حمام شما، پدرجون اومدن تا تورو یه سر ببینن و برن. برای نهار، با گوشت تازه ی دیروز، آبگوشت گذاشتیم. باباجون اینا همراه دایی مجید اومدن. تا عصری که مادرجون هم اومد و از دیدن شما انرژی گرفت و رفت. ولی عمه زهرا اصلا طاقت دوری شما رو نداره و پیشمون موند. شب هم جات خالی برای شام کتلت خوردیم. هدیه ی مادرجون و پدرجون به مناسبت تولد گل نازم، علاوه بر یه گوسفند، یک عدد نی...
30 تير 1394

وقتی تو آمدی...

دختر قشنگم، عشقم، عمرم،  سلام به روی مثل ماهت تو اومدی و دنیای منو و بابارضا رنگی رنگی شد. انقدر ماه و خانومی که هنوز باورم نمیشه مامان شما هستم. شما روز پنج شنبه، 25 تیرماه 1394، مصادف با 29 ماه رمضان 1436 و 16 جولای 2015، ساعت 10:10 صبح در بیمارستان خاتم الانبیا زیر نظر خانم دکتر کاشانی زاده متولد شدی. وزن شما موقع تولد 2960 گرم ، قدت 50 سانتیمتر، اندازه دور سر 33 سانتیمتر و اندازه دور سینه 31 سانتیمتر بود. ماجرای تولدت به این صورت بود که:   تو آخرین تصمیماتی که با دکتر کاشانی زاده ی گلم گرفتیم، قرار بر این شد که شما روز 25 تیرماه، از طریق زایمان سزارین به دنیا بیای. چون ایشون جمعه به بعد برای تعطیلات عید فطر مسا...
27 تير 1394

آخرین شب من و دخترم

دخترکم، دلم بیش از حد گرفته. دوست ندارم برات لفظ قلم حرف بزنم فقط میخوام بهت بگم منو ببخش. به خاطر تمام لحظه هایی که درونم بودی و من فراموشت میکردم. به خاطر تمام حرفایی که بهت نزدم و قربون صدقه هایی که برات نرفتم. بخاطر روزایی که ازت مراقبت نکردم. به خاطر تمام چیزایی که برات کسر گذاشتم منو ببخش. تو فقط یکبار به دنیا میای و من انگار هزار بار تو رو باردار بودم. تا اینجا مادر خوبی نبودم اما امیدوارم خداوند این قدرت و این توفیق رو بده که برات مادر خوبی باشم. تو خودت بهتر از هر کسی من رو خواهی شناخت و یه روز بهت خواهم گفت و میفهمی که منظورم چی بوده. امشب آخرین شبیه که با استرس وجود نازنینت به پهلو میخوابم. بدون که مامانت خیلی دوست داره و این روز...
24 تير 1394

ماجراهای هفته آخر و روز پایانی

سلام خوشملکم، خیلی حال عجیبی دارم. نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت. استرس داشته باشم یا نه؟! البته کلی استرس دارم. حالا کم کم جریان رو برات تعریف میکنم.  گفته بودم که شنبه 20 تیرماه وقت دکتر داشتم. صبح با مامان و بابا رفتیم سمت مطب. چشمت روز بد نبینه، تا رسیدیم،  هنوز منشی نیومده بود تا در مطب رو باز کنه،  یه خانمه جلوتر از ما اومده بود و گفت که طی تماسی که با دکتر داشته، دکتر گفته تا ساعت 12 ظهر نمیاد. خیلی حالم گرفته شد و اولین کاری که کردیم به بابا گفتیم بره خونه و تو گرما با دهن روزه منتظر ما نمونه. شروع کردیم به انتظار کشیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدن. ساعت 12 دکتر با منشی تماس گرفت و گ...
24 تير 1394

و همچنان مشغول ...

این روزا خیلی مشغولم. از مهمونی های افطار پشت سرهم و هول هولکی فامیل بگیر تا کارای عقب مونده ی خودم و ...  شنبه، خانم معافی، منشی دکتر کاشانی زاده بهم زنگ زد و گفت که روز ویزیت یکشنبه 21 تیر، افتاده به شنبه 20م. انقدر تند تند و ضبط شده این حرفا رو زد و قطع کرد که نذاشت بپرسم چرا. دیروز صبح، رضا قبل رفتن سرکارش، یهو یادش افتاد که آزمایش آخری که خانوم دکتر برام نوشته بود رو ندادم و آخر هفته هم تعطیله و اگه دیر بجنبم، امکان داره نتونم جواب آزمایش رو تا شنبه تحویل بگیرم. واسه همین همون موقع بلند شدم. آخرین ساعتی که چیزی خورده بودم ساعت 11 شب بود و من تا 10 صبح کارای خونه رو کردم و بعد آماده شدم و رفتم خونه مامان اینا. از اونجا با بابا...
15 تير 1394

آخرین هفته های دختری

سلام ملوسک من، خوبی مامانم؟  دلم گرفته بود واسه همین گفتم بیام یه کم برات بنویسم تا شاید حالم بهتر بشه. ببخشید اگه متنم پر از دلخوریه. دیگه هفته های آخریه که من و تو انقدر به هم نزدیکیم. الان شما دقیقا 35 هفته و 5 روزه ای. جات خیلی کوچولو شده و زیاد تحرک نداری اما یه حرکت جالب تازگی ها کشف کردم!! سکسکه میکنی. البته قبلا هم زیاد پیش می اومد اما فکر میکردم لگدهاته که با ضرب آهنگ منظم میزنی. بعدا پی بردم که کاملا در اشتباهم  شما حداقل روزی یکبار سکسکه میکنی اونم با چه قدرتی!! خیلی باحاله و بابارضا کلی می خنده از دستت  جدیدا خیلی خیلی سنگین شدم. به زور میشینم و پامیشم و وای به اون موقعی که روی زمین بشینم. ...
12 تير 1394
1